با سلام
باید بگم کخ من برای مدتی در ایران نیستم تا وبلاگ رو به روز کنم بنابر این از این جهت از شما دوستان خوب پوزش می خوام
به مجرد این که از سفر برگردم وبلاگ رو به روز میکنم
با تشکر
مدبر وبلاگ دختر شب
یه پسر کوری تو این دنیای نامرد زندگی میکرد .این پسره یه دوست دختری داشت که عاشقه اون بود.پسره همیشه می گفت اگه من چشمامو داشتم و بینا بودم همیشه با اون می موندم یه روز یکی پیدا شد که به اون پسر چشماشو بده. وقتی که پسره بینا شد دید که دوست دخترش کوره. بهش گفت من دیگه تو رو نمی خوام برو. دختره با ناراحتی رفت و یه لبخند تلخ بهش زد و گفت: مراقب چشم های من باش
زندگی 3 چیزاست:
اشکی که خشک می شود.........لبخندی که مخو می شود.........و یادی که در عالم فراموشی می ماند
برای عشق تمنا کن ولی خار نشو.
برای عشق قبول کن ولی غرورت را از دست نده.
برای عشق گریه کن ولی به کسی نگو.
برای عشق مثل شمع بسوز ولی نگذار پروانه ببینه.
برای عشق پیمان ببند ولی پیمان نشکن.
برای عشق جون خودتو بده ولی جون کسی رو نگیر.
برای عشق وصال کن ولی فرار نکن.
برای عشق زندگی کن ولی عاشقانه زندگی کن.
برای عشق بمیر ولی کسی رو نکش.
برای عشق خودت باش ولی خوب باش