سفارش تبلیغ
صبا ویژن

دختر شب

با سلام خدمت شما دوستان عزیز

شما دوستان که محبت میکنید و به وبلاگ من سری میزنید نظرات خود را برای من بفرستید تا اگر وبلاگم کم و کسری داره برطرف کنم

با تشکر مدیریت وبلاگ دختران شب

احسان محمدیان


ارسال شده در توسط احسان محمدیان

آخرین کلمات یک الکتریسین : خوب حالا روشنش کن...
آخرین کلمات یک انسان عصر حجر : فکر میکنی توی این غار چیه؟
آخرین کلمات یک بندباز : نمیدونم چرا چشمام سیاهی میره...
آخرین کلمات یک بیمار : مطمئنید که این آمپول بی خطره؟
آخرین کلمات یک پزشک : راستش تشخیص اولیه ام صحیح نبود. بیماریتون لاعلاجه...
آخرین کلمات یک پلیس : شیش بار شلیک کرده، دیگه گلوله نداره...
آخرین کلمات یک جلاد : ای بابا، باز تیغهء گیوتین گیر کرد...
آخرین کلمات یک جهانگرد در آمازون : این نوع مار رو میشناسم، سمی نیست...
آخرین کلمات یک چترباز : پس چترم کو؟
آخرین کلمات یک خبرنگار : بله، سیل داره به طرفمون میاد...
آخرین کلمات یک خلبان : ببینم چرخها باز شدند یا نه؟
آخرین کلمات یک خونآشام : نه بابا خورشید یه ساعت دیگه طلوع میکنه!
آخرین کلمات یک داور فوتبال : نخیر آفساید نبود!
آخرین کلمات یک دربان : مگه از روی نعش من رد بشی...
آخرین کلمات یک دوچرخه سوار : نخیر تقدم با منه!
آخرین کلمات یک دیوانه : من یه پرنده ام!
آخرین کلمات یک شکارچی : مامانت کجاست کوچولو؟...
آخرین کلمات یک غواص : نه این طرفها کوسه وجود نداره...
آخرین کلمات یک فضانورد : برای یک ربع دیگه هوا دارم...
آخرین کلمات یک قصاب : اون چاقو بزرگه رو بنداز ببینم...
آخرین کلمات یک قهرمان : کمک نمیخوام، همه اش سه نفرند...
آخرین کلمات یک کارآگاه خصوصی : قضیه روشنه، قاتل شما هستید!
آخرین کلمات یک کامپیوتری : هارددیسک پاک شده است...
آخرین کلمات یک گروگان : من که میدونم تو عرضه ی شلیک کردن نداری...
آخرین کلمات یک متخصص آزمایشگاه : این آزمایش کاملاً بی خطره...
آخرین کلمات یک متخصص خنثی کردن بمب: این سیم آخری رو که قطع کنم تمومه...
آخرین کلمات یک معلم رانندگی : نگه دار! چراغ قرمزه!
آخرین کلمات یک ملوان: من چه می دونستم که باید شنا بلد باشم؟
آخرین کلمات یک ملوان زیردریایی: من عادت ندارم با پنجره بسته بخوابم...
آخرین کلمات یک سرباز تحت آموزش هنگام پرتاب نارنجک : گفتی تا چند بشمرم؟


ارسال شده در توسط احسان محمدیان

در زندگی محتاج دو چیز باش ، قلبی که دوستش داری و قلبی که دوستت داره .

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

گاهی آدم میشکنه ، زخمهایی هست که تقصیر هیچکس نیست ولی جاشون میمونه تا ابد .

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

گاهی وقتها سکوت فریاد معرفت است ، گرچه ساکتیم ولی به یادتیم .

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

نبودی تا ببینی گه چگونه غزل در تاب یاسمن تب کرد و تا صبح نالید ، نبودی تا ببینی که آسمان چه بی قرار و معصومانه اشک می ریخت و تن سرد مرا نوازش می کرد ، نبودی تا ببینی که چگونه چشمانم در انتظارت ماند و نیامدی.

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
آرزو دارم شبی عاشق شوی / آرزو دارم بفهمی درد را / میرسد روزی که بی من لحظه ها را سر کنی / میرسد روزی که مرگ عشق را باور کنی / میرسد روزی که شبها در کنار عکس من / نامه های کهنه ام را مو به مو از بر کنی .

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
فلانی ؟ می دانی ؟ می گویند رسم زندگی چنین است : می آیند ، می مانند ، عادت می دهند و می روند ، و تو در خود می مانی ، و تو تنها می مانی ، راستی نگفتی ؟ رسم تو نیز چنین است ؟ مثل همه ی فلانی ها ؟

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
ماهی لب بسته را اندیشه ی قلاب نیست .
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

گفتند وفا پیشه کن و مردمی آموز / کردیم ولی یار وفادار ندیدیم .

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
مردها موجوداتی اند از هوس و عشق هوسی ست از بهشت ، مگر عشق آنها را به دربهای رویایی بهشت برساند .

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
ذهن را درگیر با عشقی خیالی کرد و رفت / جمله های واضح دل را سوالی کرد و رفت / چون رمیدن های آهو ناز کردن های او / چشم و دستان مرا حالی به حالی کرد و رفت .
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

عشق چیست ؟ حدیثی است که با نگاه آغاز می شود و با لبخندی شیرین می شود و با بوسه ای به اوج می رسد و با اشکی پر از اندوه به پایان می رسد .
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

لبانم صدایت می زنند تا به آنها بگویی چگونه بخندند ، دستانم را به سویت دراز است که آنها را به سوی شهر عشق ببری ! اما نمی دانم چرا پاهایم با تو همراه نیست که بخواهی به خاکسترم بنشانی .

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
ز درد عشق تو با کس حکایتی که نکردم / چرا وفای تو کم شد ، شکایتی که نکردم .

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
ای اشک ، آهسته بریز که غم زیاد است / ای شمع آهسته بسوز که شب دراز است .

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
اگر عاشق شدی نترس ، راهت رو ادامه بده ، عشق پله و تو رهگذر ، پس عبور کن .
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

شب شده ، تاریکی شب رنگ روزگار منه / همیشه از تو نوشتن ، هر شب و هر شب کار منه .

امیدواریم مورد استفاده واقع شده باشد


ارسال شده در توسط احسان محمدیان

می دونین چطوری میشه خانمها رو توی سنین مختلف با توپها مقایسه کرد؟

 

یه خانم توی سن ?? سالگی مثل توپ فوتباله... ?? نفر دنبالش هستن...

 

توی سن ?? سالگی مثل توپ هاکیه... ?? نفر دنبالش هستن...

 

توی سن ?? سالگی مثل توپ گلفه... ? نفر دنبالشه...

 

توی سن ?? سالگی مثل توپ پینگ پنگه... ? نفر هی از خودشون دورش می کنن و به طرف مقابل پاسش میدن...

 

توی سن ?? سالگی مثل توپ جنگیه... کسی جرات نمی کنه از ?? متریش رد بشه!


ارسال شده در توسط احسان محمدیان