الهی! به مردان در خانه ات!به آن زن ذلیلان فرزانه ات!به آنانکه با امر روحی فداک!نشینند وسبزی نمایند پاک!به آنانکه از بیخ وبن زی ذیند!شب وروز با امر زن می زیند!به آنانکه مرعوب مادر زنند!ز اخلاق نیکوش دم می زنند!به آن شیر مردان با پیشبند!که در ظرف شستن به تاب وتبند!به آنانکه در بچّه داری تکند!یلان عوض کردن پوشکند!به آنانکه بی امر واذن عیالنیاید در از جیبشان یک ریال!به آنانکه با ذوق وشوق تمامبه مادر زن خود بگویند: مام (!) به آنانکه دارند با افتخارنشان ایزو...نه! زی ذی نه هزار!به آنانکه دامن رفو می کنند!ز بعد رفویش اُتو می کنند!به آنانکه درگیر سوزن نخند!گرفتار پخت و پز مطبخند!به آن قرمه سبزی پزان قدر!به آن مادران به ظاهر پدر(!)الهی! به آه دل زن ذلیل!به آن اشک چشمان ممّد سبیل (!)به تنهای مردان که از لنگه کفشچو جیغ عیالاتشان شد بنفش!:که مارا بر این عهد کن استوار!از این زن ذلیلی مکن برکنار!به زی ذی جماعت نما لطف خاص!نفرما از این یوغ مارا خلاص!